نتایج جستجوی عبارت «سعید محمدزاده کاتوزیان اکرامپور رضوانی سرافراز حسین عیدی شهادت حسین عیدی مجروح شدن سعید محمدزاده جزیره مجنون شط دجله دریاچه نمک» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید خسرو حق شناس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد خسرو حق شناس »
سال ۱۳۴۱ شمیم بهاری در کوچه‌های روستای خواجه جمالی، از توابع شهرستان نی‌ریز پیچید و رایحه دل‌انگیز وجود کودکی در خانواده‌ای متدین، کشاورز و زحمت‌کش؛ فضای خانه را عطرآگین نمود. نام او را خسرو نهادند و با شیرین‌کاری‌های کودکی او اُنس گرفتند. راهی مدرسه شد و دوره تحصیلات ابتدایی را در دبستان وقار خواجه جمالی گذراند. فاصله مدرسه راهنمایی تا روستا، او را از ادامه تحصیل محروم کرد. البته علاقه فراوان به آموختن، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی،...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید صفر علی زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
صفرعلی، ۱۳۳۰/۹/۱ در شهرستان نی‌ریز،‌ میان خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. هنوز چند سالی بیشتر از زندگی را تجربه نکرده بود که از نعمت داشتن پدر محروم شد و سرپرستی وی را مادرش به عهده گرفت. صفرعلی، در پی کسب‌وکار راهی کویت شد و از طریق کویت به‌سوی عراق و حرم مطهر امام حسین (ع) رهسپار گردید. در عراق توفیق زیارت حضرت امام خمینی (ره) را پیدا کرد و پیرو و مرید وی شد. ۱۳۶۷/۱/۲۲ با یک...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید فرهنگ زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد فرهنگ زردشت »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. و مپندارید آنانکه در راه خدا کشته می‌شوند، مرده‌اند؛ بلکه آنان زنده‌اند و در نزد پروردگارشان روزی می‌خورند. ( سوره آل عمران، آیه 169 ) گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت با درود و سلام به محمد و آل محمد(ص) که خط سرخ شهادت را ترسیم نمودند تا به انسانها راه به خدا رسیدن را بیاموزند و به ما...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید محمد قلی عبدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
پرستوهای مهاجر آمده بودند تا رسیدن بهار را مژده دهند. در روستای مشکان درون خانه‌ای گِلی، ولی پر از صفا و محبت؛ همراه با آواز پرستوها، ـ1/1/1334ـ صدای دلنشین کودکی زیبا، طراوت دوچندان به خانه داد. نامش را محمدقلی نهادند و در کنار خود پرورش‌اش دادند. تحصیلات خود را در مدرسه ابتدائی شهید آیت (ششم بهمن) روستای مشکان آغاز و به پایان رساند. بعلت نبودن دبیرستان در روستا از ادامه تحصیل محروم ماند و به کار کشاورزی پرداخت....
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید احد مختاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
خاک سرخ و لاله پرور ایران‌زمین، همیشه لبریز از آوای ملکوتی دلیران آزاده‌ای بود که جز سربلندی و افتخار برای کشور خود نمی‌خواستند و برای رسیدن به این مهم، حاضر به پرداخت بهایی هرچند سنگین بودند. احد ازجمله آنان است که ششم خردادماه سال ۱۳۵۰ در یک خانواده مذهبی در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را به دلیل شاغل بودن مادر و شرایط شغلی پدر بیشتر نزد پدر و مادربزرگ خود سپری کرد. در آغاز...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید ابراهیم کشاورز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابراهيم کشاورز »
بسم الله الرحمن الرحیم ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین. پروردگارا! گناهان ما و زیاده رویهایمان را در کارهامان ببخشای و گامهایمان را استوار ساز و بر کافران پیروزمان گردان. (سوره آل عمران، آیه 147) ربنا علیک توکلنا و الیک انبنا و الیک المصیر، ربنا لا‌تجعلنا فتنه للذین کفروا و اغفر لنا ربنا انک انت العزیز الحکیم. پروردگارا! بر تو توکل کرده‌ایم و بسوی تو باز گشتیم و بازگشت بسوی تو است،...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید جمشید زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید جمشید زردشت »
عاشق کربلا بود و از مرگ هراسی نداشت. دومین غنچه پرپر بعد از برادرش بهرام بود که راضی به رضای خدا شد و عزت مدام از وی ‌خواست. دعایش اجابت شد و خلعت شهادت را خدا بر تن او پسندید و چهره زیبایش را که در آرامش خفته بود، به تماشای دوستداران شهر شهادت گذاشت. جمشید 1/1/ 1337 همراه با بهار در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان نی‌ریز زاده شد. گذشت روزها یکی پس از دیگری، اورا از طفولیت...
خونی که بوی گیلاس می دهد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از عملیاتها، یکنفر از برادران مسئول تدارکات گردان ترکش خورده و مجروح می‌شود. بچه‌های گردان از راه می‌رسند و برای تقویت روحیه او و سایر رزمندگان، خم شده و خون وی را بو می‌کنند. سپس با حالت طنز به همدیگر ‌می‌گویند: از بس کمپوتهای گیلاس را خورده و به ما نداده خونش هم بوی گیلاس می‌دهد‌.  ...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ادهم توکل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
معشوق به کدامین غمزه مستانه پیمانه او را پر ساخت که جز طریق عشق نپیمود و به دیاری جز کوی دوست پر نکشید. دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و متعهد توکل، در شهرستان نی‌ریز کسی جز ادهم نبود که ۱۳۴۴/۶/۲۰ پا به عرصه حیات گذاشت و دوران کودکی را در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آغاز کرد. کم‌کم آماده فراگیری دانش شد و در دبستان فرهنگ دوره ابتدایی را به پایان برد. سپس دوره راهنمایی...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمد علی روستانژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمد علي روستانژاد »
آنان که سعادت را در شهادت یافتند،‌ مجنون صفتانی بودند که به دنبال لیلی سنگر به سنگر رفتند و دررسیدن به مقصود، خستگی را خسته کردند. از آن تیره قصه کسی را می‌سراییم که در سال ۱۳۳۶ در هرمود لارستان، میان خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود و به عشق حضرت مصطفی (ص) و پسر عم و جانشین‌اش مولا علی (ع) نام او را «محمدعلی» نهادند. به‌تناسب شغل خاص پدر از نی‌ریز به لار مهاجرت کرده...